Saturday, 4 February 2012


 
 / 
شاید هیچ اندیشمندی را نتوان یافت که در دنیای معاصر به اندازه کارل مارکس نقل قول شده باشد و مورد تایید یا مخالفت قرار گرفته باشد. چرا؟ مارکس چه گفته و چه تاثیری بجا گذاشته است؟
اغراق نیست اگر بگوییم که هر اندیشمند حوزه علوم انسانی در جهان معاصر دیر یا زود باید از خود بپرسد نسبتش با کارل مارکس چیست و تا جواب این سوال را نیافته در توصیف محل و موقعیت فکری خود موفق نخواهد شد. گویی قطب نمایی در دست داری که جهت مشخصی دارد به نام کارل مارکس و براساس دوری یا نزدیکی از آن می توانی بدانی کجا هستی. چرا؟ مگر آرای مارکس نتیجه مطالعه جوامع در حال رشد غربی نبود و مگر پیش بینی های او منحصر به این جوامع نبود؟ مگرنه اینکه این پیش بینی ها در مورد مرگ کاپیتالیسم و دیکتاتوری پرولتاریا تاکنون در حد مثالهایی از خیالبافی یک فیلسوف انقلابی باقی مانده است؟ از کارل مارکس چه میراثی بجا مانده و چرا مارکس مثل خصم خود یعنی کاپیتالیسم اینقدر انعطاف نشان داده و در هر دوره یی درچهره های جدید ظاهر شده است؟

No comments: